Saturday, October 3, 2015

آبهای سیاه

درست زیر آبی زلال کم عمق این روزهای من ، پهنۀ دهشتناکی از آبهای راکد سیاه نشسته. سیاه چالۀ انسانی ، برادۀ یخ در قلب.  شبی مثل امشب که دریا دورتر خوابیده و موجهای نفسش سکوت را نمی شکند غرش آبهای سیاهم را میشنوم. " آنچه  رها میکنی هرچه عزیزتر بهتر.بمیریم تا از نو زاده شویم".  ترسناک و بی رحمی ای که در منی ...  ای نفس المطمئنه

No comments:

Post a Comment