Friday, February 8, 2013

گیاهک

بله من صاحبی هستم که بین گلدانهایش فرق می گذارد . من یک گیاهک دارم که خودم از ایکیا آورده ام و یک کاکتوس که امیرو آورده . گیاهک را آنقدر دوست دارم که تا پای بوسیدن برگچه هایش هم رفته ام . امروز که  باز آفتاب آخر زمستان افتاده روی برگچه های سبز و خالمخالی اش ، دیدم که دوستش دارم بس که شبیه خودم هست . کاکتوس همیشه سبز است و سرفراز و بی رگ . نه برگ جدید می دهد نه برگ می اندازد . همانطور که هست ، هست . اگر هم قرار به مردن باشد یک صبح بیدار میشوی میبینی یکسر نیست و نابود شده . از بیخ خشکیده و رفته . اما گیاهک اینطور نیست . تا حالا هزار بار شمایلش عوض شده . بس که  برگ از دست داده و برگ جدید آورده . دو هفته ولش کردم رفتم ایران بدون آب بدون عشق . برگشتم مرده بود . آبش دادم . امید بهش بستم . برگشت . ولی همۀ برگهای کوچکی که برایم داده بود خشکید . همۀ بچه هایش پرپر شد . باز از رو نرفت . کچل شد ، زشت شد ، گلدانش برایش کوچک شد . از رو نرفت . اینقدر که صاحب کون گشادش را مجبور کرد گلدانش را عوض کند . مرا دلبسته کرده ... فکر میکنم مدل گیاهی خودم هست گیاهک

No comments:

Post a Comment