کسانی هم هستند که صبح ، رنگ چشم آن آدمی که شب پیش با او خوابیده اند را به یاد ندارند... و من این دسته را زیرجلی ملامت میکردم تا...امشب که دوست پسر جذاب یکی از دخترهای مهمانی به نظرم آشنا می آمد و دو ساعت مغزم را بیل زدم تا به زحمت به یاد بیاورم که دو سال پیش با هم بیرون می رفتیم و سینما می رفتیم و کافه می رفتیم . طبق معمول بعد از مدتی دلم را زد و یک روز رسید که دیگر جواب پیغامهایش را ندادم ... امشب اما پسرک به چشمم سخت دوست داشتنی بود
من این احساس مسئولیت رو در خودم احساس می کنم که برات کامنت بذارم. اما خدایی اش روی این پست چی بگم من؟ :))))
ReplyDelete